یکی از معجزات الهی که منجر به پیروزی عملیات فتحالمبین شد آخرین شناسایی شب قبل از عملیات بود.
من، حسین قجهای و محسن وزوایی برای یافتن بهترین سیر هدایت گردان به پشت جبهه دشمن و تصرف توپخانه آنها به مأموریت رفتیم.
پس از اتمام کار شناسایی برای استراحت دور هم نشسته، کمپوتی را باز کردیم و در حالیکه آرام صحبت میکردیم مشغول خوردن شدیم و به یکدیگر تأکید میکردیم که قوطی خالی را با خود ببریم تا نشانی از خود به جا نگذاشته باشیم.
با خوشحالی به مقر بازگشتیم و پس از ارائه گزارش کار، ناگهان به خاطر آوردیم که غفلت کرده و قوطی را همانجا گذاشته ایم!!
دیگر کاری نمیتوانستیم بکنیم و فقط به خدا توکل کردیم.
اوایل شب بعد، چند ساعتی پس از حرکت گردان، محسن وزوایی با بیسیم اعلام کرد که راه را گم کرده است.
همه نگران بودند حتی فرماندهمان حاج احمد متوسلیان به سجده رفته و با گریه به پروردگار التماس میکرد.
چند لحظه بعد خبر داده شد که گردان راهش را پیدا کرده و عملیات با رمز فاطمه الزهرا (س) آغاز شد.
خاطراتی از کتاب: دجله در انتظار عباس
سلام،
چون خون شهید راه حق ریخت به خاک/برخاست از خروش عرشیان از افلاک/ شب،قامت ماه خم شد از ماتم و صبح/ خورشید سراسیمه گریبان چاکزد چاک/
سالروز شهادت شهیدان امیر سپهبد علی صیاد شیرازی و سید شهیدان اهل قلم سید مرتضئ آوینی بر هموطنان گرامی باد.
ممنونم ریحانه جان.
ایام سوگواری ام ابیها فاطمه زهرا سلام الله تسلیت باد
آتـــــــــش به درخانه مولا بهانه بود
مقصود خشم کشتن بانوی خانه بود
باآنهمه ســــفارش پیامبر خدا ص
دوســـــــــــتی علی ع تازیانه بو
آنشب قویترین سند غربت علی ع
تشییع مخفیانه ودفن شبانه بود
اللًّهُـ‗ـمَ صَّـ‗ـلِ عَـ‗ـلَى مُحَمَّـ‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗ـَد
با سلام من هفته ایی 1 بار به وبلاگ شما سر میزنم. و از محتویات ان استفاده میکنم. ولی چند وقت که مطلب جدید به روز نیستید . با تشکر حامد
علیک سلام.
جز شرمندگی جوابی ندارم.
برام دعا کنید که محتاج دعای دوستان هستم.
سلام
سری هم به بنده بزنید
نظر دهید
لینک کنید اگر مایل بودید
التماس دعا