زنان ورزشکار جهان اسلام

در مورد زنان محجبه ای که می خواهند در دنیای ورزش بدرخشند.

زنان ورزشکار جهان اسلام

در مورد زنان محجبه ای که می خواهند در دنیای ورزش بدرخشند.

گمنامی...

 گمنامی چیست؟؟؟ 

     

مزار شهید گمنام هم، هم‏چون فانوس پرفروغی، راه‏گم‏کردگان دریای پرتلاطم این دنیا را به ساحل نجات و هدایت می‏خواند و نور امید را بر دل‏های کشتی‏شکستگان اقیانوس معنویت می‏تاباند.

گمنامی تنها برای شهرت پرست ها
                                         درد آور است وگرنه همه اجرها 
                                                                                در گمنامی است
  

  

دیروز دنبال گمنامی بودیم
                 و امروز مواظبیم ناممان
                                            گم نشود !!!
 

جبهه بوی ایمان میداد و
                اینجا ایمانمان بو میدهد !
                                  دیروز از هر چه بود گذشتیم،
                                                         امروز از هر چه بودیم!
                                                                         آنجا پشت خاکریز بودیم
                                                                                             و اینجا در پناه میز!
     

   

دوره ارزانیست ..شرف اینجا ارزان ..
                         تن عریان ارزان،آبرو قیمت یک تکه نان
                                                   و دروغ از همه چیز ارزانتر ...
                                                                       و چه تخفیفی خوردست ،
                                                                                               قیمت هر انسان
  

    

 

(بعضی ها چقدر خودشونو راحت فروختند... نه؟؟!!) 

چه راحت زیر آب زنی کردن... 

چه راحت... 

حرف از رفاقت می زنن ولی اصلا معنی شو هم نمی دونن... 

چه راحت زیر آب یه بنده خدایی و زدن و چه راحت جاش نشستن... 

مگه با زیر آب زنی میشه برای خدا خدمتی کرد؟؟؟ 

این میشه خدمت به شیطان نه خدا... 

    

زمانی که جنگ شروع بشه همین موجودات اولین کسایی خواهند بود که به دنبال سوراخ موش بگردن... 

عملیات فتح المبین نزدیکه... ای کاش تا دیر نشده برگردن که فردا دیره... 

   

خورشید را در میان پلکهایم لمس میکنم برای روشن تر دیدن مسیر... برای بهتر دیدن و واضح تر اندیشیدن...

این کربلای یک است...

این کربلای یک است
و کربلای تازه ی ما از فردا شروع می شود  

  

 فتنه گر مسیر زنان ورزشکار جهان اسلام مونا موسوی

    
و خاکریز اول ما همان حیاط باغ سفارت است
جنگ جنوب را
همین سفارت به راه انداخت
و چندی پیش

آن همه درخت را دار زدند 

  
شهید همت بالا پرید از دیوار سفارت
شهید تهرانی مقدم
در صف مقدم این جنگ است
یا کافی المهمات
مهمات کم داریم
تنها امن یجیب بخوان و نترس
زیارت عاشورا بخوان و با او باش
و فکر نکن به بدمست ها
که قی می کنند هر شب
در صفحه های فیس بوک
یا کافی المهمات
این کربلای چندم ما بود؟
و کربلای دیگر ما دیروز بود
در اجتماع فتنه گران در اینترنت 

   

فتنه گر مسیر زنان ورزشکار جهان اسلام مونا موسوی 

 
بنا نیست کربلا تمام شود که در حیاط سفارت هر روز تعزیه ست
دوربین ها و جاسوس ها دیروز آمدند
آنها هر روز با هیأتی تازه از راه می رسند.
گاهی از مغازه ای فرش فروشی در روبروی سفارت
انگار تمام نمی شود این بازی 

   

  فتنه گر مسیر زنان ورزشکار جهان اسلام مونا موسوی

 
تو فکر می کنی
اگر سفارت نروژ بسته شود
پس ما چگونه به سرزمین اسکیموها برویم؟
و خرس قطبی شکار کنیم!!
اگر سفارت ایطالیا ! بسته شود
پس ما در کجا پیتزای پپرونی بخوریم؟!!
و برج کج نگاه کنیم!!!!
اگر سفارت فنارسه بسته شود
پس ما برای تعطیلات آخر هفته
در کدام شانزه لیزه سرسره بازی کنیم و تیاتر ببینیم؟!!
ببین چه قشقرقی راه انداخته اند
دو قلوهای به هم چسبیده ی انگلیس و اسرائیل
در سایت هایشان
اما هنوز بازی ما با انگلیس باقی ست 

 بناست دو کشته ما از سال 59
حساب شود
بناست هزار کشته ما از جنگ های جهانی
دویست شهید بعلاوه ی هشتصد شهید
تا کودتای شعبان بی مخ
همه حساب شود
حتی آروغ های چرچیل
در خیابان زمان شاهی اش در تهران
و ته سیگارهای روشنی را
که انداخت در چاه های نفت
حتی اجازه ای که ندادند به ناصرالدین شاه
برای سفر به جنوب
تمام را حساب خواهیم کرد
و صورتحساب را خواهیم فرستاد
برای روباهی
که با دم بریده از ایران رفت
حتی تیری که خورد به پای ستارخان
از سفارت انگلیس شلیک شد
و پارچه ای که با آن مدرس را کشتند
ملحفه شخصی سفیر انگلیس بود
اینجا همیشه دیگ سفارت می جوشید
و رقاصه ها می رقصیدند
فرقی نمی کند زن یا مرد
آخوند یا کراواتی
پلو می دهند همیشه برای کشتن حسین
حتی گاهی پرچم سیاه هم می زنند
و روضه خوان هم می آورند
همین ابن زیادهای معاصر
ابن زیادهای نو
شمرهای فضانورد
حرمله هایی که در کره ماه
دنبال خون علی اصغر می گردند
و همیشه آنلاین اند
نگاه کن الاغی که پنجه اش شبیه انسان است  

سر برده در شیره ی عسل
نگاه کن به حیاط سفارت
دیروز مجلس تعزیه درخت کشان داشتند
آمده اند اکسیژن انسانیت را بمکند
معلوم نیست از زیر درخت ها
به کجا تونل زده اند
به رختخواب جناح سبز
به چاه های نفت بصره
به خانه شیخ خزعل جدید
در خواب لحظه ای
برادرم قیصر را دیدم
از دیوار سفارت بالا می رفت
ایستاده بود و فرمان می داد
و شاعران که سفارت را اشغال کردند
و میرزاده عشقی
و شهریار و بچه های لشکر عاشورای شعر
سفارت را شعر اشغال کرد
وگرنه آنها
با قطعنامه ای تمام درخت ها را قطع می کردند
درخت ها همین انسان هایند
که ریشه کرده اند در وال استریت
و یزید همین مجسمه آزادی ست
همین آدم هایند
که نفس شان بند است به قطعنامه ها
به جای شش
قطعنامه دارند در سینه هایشان
با هر نفس قطعنامه ای سمی صادر می کنند
برای زنده و مرده ما قطعنامه دارند
اینها به هیچ کس رحم نمی کنند
اینها یک درصدند
با دویست و بیست بی بی سی
بی بی سی هایی که رله می شود به الجزیره گاهی
و صدایش شنیده می شود از الریاض همیشه
و با ریاضت اقتصادی و نفت شیخ ها زنده ست
بی بی سی تبر درست می کند و بلوا
بی بی سی هر شب چلوکباب وطنی می دهد
در کافه نادری شاهزاده ها
بی بی سی تا هنوز
ارگان نوکران سفارت خانه ست
ارگان شاه باجی ها
می گویی نه
نگاه کن که هنوز
چیزی نمی نویسد از الان 

 و از کسانی که به نیابت از ما
به خیابان آمده اند
در تظاهرات بزرگ لندن فریاد می زنند
اینها به هیچ کس رحم نمی کنند
حتی به مردم خودشان
حتی به اعتبار این مجسمه بدبخت آزادی
و بچه ها از خواندن نماز شکر می آیند
می گویند:
شکر خدا
فتنه گران یتیم شدند!  

  

   فتنه گر مسیر زنان ورزشکار جهان اسلام مونا موسوی

  
و کربلا از فردا
شلوغ تر خواهد شد. 

 

فتنه گر مسیر زنان ورزشکار جهان اسلام مونا موسوی

ناگفته های فتح المبین

عملیات فتح‌المبین

(قسمت دوم) 

                                  مبادا سست شوید و فکر کنید کار تمام شده.

 ...

چند صحنه ی جالب، قبل از عملیات، پیش آمد. اولین مطلب اینکه، بر حسب فشاری که در چزابه بهما وارد شده بود، در نیروی زمینی ارتش، مجبور شدیم یک تیپ از لشکر 77 خراسان را در تنگه چزابه به کار بگیریم؛ به خاطر اینکه نیرو نداشتیم و تنگه داشت سقوط می‌کرد. وقتی که خواستیم عملیات فتح‌المبین را انجام دهیم، پیش‌بینی کردیم که این تیپ در آنجا بجنگد. ولی اگر می‌خواستیم آنها را جزو عملیات نیاوریم، نیرو کم می‌آمد و اگر می‌خواستیم به کار بگیریم، چون جنگیده و تلفات داده بودند، احتمال داشت که ناتوان باشند. از همان اول زمزمه‌ای شروع شد در خود تیپ، از فرماندهی گرفته تا پایین که ما توان جنگیدن نداریم. می‌گفتند اگر ما را آزاد کنند، برای این است که برویم استراحت کنیم، یا خودمان را بازسازی کنیم.

 

دیدیم، با این انگیزه ی ضعیف، نمی‌شود حتی دستور نظامی به آنها داد. بنابراین، باید انگیزه در آنها ایجاد می‌کردیم و بعد دستور می‌دادیم. تدبیری که به ذهن ما خطور کرد این بود که گفتیم: شما را می‌خواهیم ببریم پیش امام. می‌توانیم شما را با قطار ببریم پیش امام و بعد برگردیم. چون عملیات داریم، باید سریع برگردید.

 

 عملیات فتح المبین مسیر مونا موسوی

   

موقعی می‌توانستیم این قول را بدهیم که زمینه‌اش را فراهم می‌کردیم. با حاج احمد آقا تماس گرفتیم و خواهش کردیم که به محضر حضرت امام سلام برسانید و بگویید وضع ما وضع خاصی است و یک تیپ باید خدمت‌تان برسد و با شما دیدار کند، حتی اگر صحبت هم نفرمودید، مسأله‌ای نیست. آنان دیدار کنند تا روحیه بگیرند و ما بتوانیم این تیپ را که در فشار صدمات و تلفات رزمی بوده، به کار بگیریم.

 

ایشان قبول کردند. تیپ را به طور کامل در کنار هفت‌تپه که نزدیک ریل قطار است، مستقر کردیم. اولین نماز جماعت تیپی را برگزار کردیم که نماز ظهر و عصر بود. یکی از آقایان روحانی نماز را برگزار کرد و من هم از فرصت استفاده کردم و بین دو نماز خاطره ی شهید خلیفه سلطانی و آیه ی و لاتهنوا و لاتحزنوا را خواندم. متذکر شدم که مبادا سست شوند و فکر کنند کار تمام شده. گفتم: اینطور نیست. اوضاع طوری است که باید بجنگید و الحمدلله فرصت خوبی است تا بروید از محضر امام استفاده کنید. دیداری تازه کنید و بیایید و آماده شوید.

همه خوشحال شدند. چند نفری از سربازها لابه‌لای نیروها بودند که خواستند زمزمه‌ای راه‌بیندازند. متوجه شدیم و یقه‌شان را گرفتیم. به لطف خدا رفتند، دیدار انجام شد و آمدند توی خط و آماده شدند.

ادامه دارد...

ناگفته های فتح المبین

عملیات فتح‌المبین

(قسمت اول) 

  

آخرین مقدمه برای عملیات فتح‌المبین، مقدمه جالب و پردرس و الهامی از رهبری عده‌ها و صحنه‌های سختی است که برای فرمانده و فرماندهی به وجود می‌آید.

  عملیات فتح المبین (عملیات جدید مسیر) مونا موسوی

یکی از مشکلاتی که آن موقع داشتیم، کمبود نیرو بود. هر چه نیرو داشتیم، پای کار بودند. سپاه تازه داشت شکل می‌گرفت و نیروهای سازمان‌یافته‌اش قلیل بود. حداکثر در حد تیپ موجودیت داشتند. البته همان تیپ بهترین واحد برای ما بود. بعدها هم که لشکر شدند، بیشتر با چهره ی تیپ ظاهر می‌شدند. تیپ، واحد مناسب و متناسبی برای نیروهای متحرک و قوی است. لشکر سنگین است و اگر نیرو بخواهد تن به سنگینی بدهد، تحرک لازم را ندارد و اگر بخواهد تحرک داشته باشد، با آن قوانین و تشکیلات لشکری، نمی‌تواند کار کند. بنابراین، آن موقع در قلت نیرو بودیم، هم ارتش و هم سپاه. با یک نیرو که تازه جنگیده و می‌خواست بازسازی کند، دوباره می‌خواستیم بجنگیم.
 
از دو یا سه ماه قبل، تیم طراحی و شناسایی را از ارتش و سپاه سازمان داده بودیم که بروند کار کنند. دو چهره‌ای که یادم هست، یکی برادر مرتضی صفار از سپاه بود که الان احتمالاً در بخشهای آموزشی کار می‌کند، یکی دیگر هم سرتیپ دو معین وزیری استاد دانشگاه فرماندهی و ستاد است. آنها را سازمان دادیم که بروند و منطقه ی عملیات را شناسایی و بررسی کنند

   

دشمن، منطقه ی عملیات را تحت تصرف خودش داشت. این منطقه از شمال محدود می‌شد به ارتفاعات سپتون و می‌کشید به طرف ارتفاعات شمال عین خوش به نام ممله. ممله یکی از ارتفاعات مرتفع آنجاست. از طرف مشرق و اطراف شوش، پشت رودخانه کرخه بودیم. از طرف جنوب می‌خورد به صحرا و دشت نی‌خزر تا تنگ رقابیه و ارتفاعات میشداغ. این حدود منطقه عملیات ما بود. برآورد ما روی 2000 کیلومتر مربع بود. یعنی وسیع‌ترین منطقه ی عملیات را تا آن موقع پیش‌بینی کرده بودیم. چاره‌ای هم نداشتیم. نمی‌شد کم و زیادش کرد. حداقل اینقدر لقمه را برآورد کردیم. 

    

ادامه دارد...

عملیات فتح المبین

شرح عملیات

در ساعت 00:30 بامداد 2/1/1361، عملیات فتح المبین

 با رمز مبارک:  یازهرا سلام‌ الله ‌علیه

 آغاز شد. حوادث و رویدادهای عملیات در محور و مراحل مختلف آن به شرح ذیل می باشد:

  

مرحله اول عملیات فتح المبین (2/1/1361):

در این مرحله در محور قرارگاه قدس، تیپ 14 امام حسین علیه السلام در جناح راست موفق شد با حرکت احاطه ای از شمال غربی و غرب رودخانه چیخواب ضمن تصرف منطقه عین خوش، عقبه دشمن در این محور را مسدود کند. تیپ 41 ثارالله و تیپ 84 خرم آباد نیز در جناح چپ این قرارگاه از شمال دشت عباس طرف امام زاده عباس و تپه 202 پیشروی کرده و مواضع دشمن را به تصرف خود درآورد، لیکن این مواضع در جریان پاتک های شدید دشمن مجددا به اشغال نیروهای عراقی درآمد.

در محور قرارگاه نصر؛ یگان های عمل کننده در ساعت 01:30 بامداد با دشمن درگیر شدند. در حالی که واحدهای ارتش عراق در این محور به شدت مقاومت می کردند، یک گردان از تیپ 27 محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم که ماموریت تصرف علی گره زد و خاموش کردن آتش توپخانه مستقر در آن را بر عهده داشتند، تا اعماق خطوط دشمن نفوذ کرده و قرارگاه توپخانه دشمن را به تصرف درآوردند. در نتیجه، یگان های دیگر این قرارگاه موفق شدند مواضع اصلی پدافندی دشمن در شمال محور پل نادری، سرخه فلیه، سرخه صالح و تپه چشمه، کوت کاپون، سه راهی قهوه خانه و تپه شاوریه را به تصرف در آورند.

در محور قرارگاه فجر؛ به دلیل مستحکم بودن خطوط پدافندی، حجم انبوه آتش و هوشیاری دشمن نسبت به جهت تک و نیز انسداد اکثر راه کارهای پیش بینی شده خودی، نیروهای این قرارگاه با روشن شدن هوا به موقعیت اولیه خود بازگشتند. در محور قرارگاه فتح؛ ماموریت این قرارگاه در آغاز عملیات، تنها اعزام گروه های «آرپی جی زن» برای شکار این تانک ها محدود گردید. بر همین اساس گروه های مورد نظر اعزام شدند، لیکن تنها موفق گردیدند حدود 20 تانک و نفربر دشمن را منهدم کنند.

 

مرحله دوم عملیات فتح المبین(4/1/1361)

ساعت یک بامداد چهار شنبه چهارم فروردین، مرحله دوم عملیات فتح با کلمه رمز یازهراسلام‌الله‌علیه آغاز شد و نیروهای ایران اسلامی در اولین ساعات شروع عملیات، تلفات سنگینی بر دشمن وارد آوردند و به مواضع او در جبهه های غرب شوش و دزفول دست یافتند. در این مرحله از عملیات تنگه رقابیه و ارتفاعات میشداغ پاکسازی شد. در این مرحله، ماموریت اصلی به عهده قرارگاه فتح بود تا با تصرف تنگه رقابیه و ضمن تهدید عقبه نیروهای عراقی، در منطقه قرارگاه فجر، موجب کاهش فشار دشمن به قرارگاه قدس شود. قرارگاه های نصر و قدس نیز در این مرحله ماموریت داشتند تا با ترسیم خطوط پدافندی خود، در مقابل پاتک های دشمن مقاومت کنند.

هم چنین، قرارگاه فجر همچون مرحله اول ماموریت داشت تا به منظور جلب توجه دشمن به انجام عملیات ایذایی بپردازد و ذهن فرماندهان عراقی را از محور اصلی عملیات منحرف نماید.

قرارگاه فتح از دو محور عملیات خود را آغاز کرد. یک تیپ پیاده به همراه یک گردان زرهی با هدف تصرف ارتفاعات رقابیه، از حاشیه تنگه رقابیه و آب گرفتگی وارد عمل شدند و دو تیپ نیز محور اصلی حرکت خود را تنگه دلیجان – به منظور دور زدن دشمنقرار دادند و در نتیجه موفق شدند تنگه رقابیه، ارتفاعات رقابیه و میشداغ به همراه تعداد زیادی تجهیزات سنگین دشمن را به تصرف درآورند . به دنبال آن، نیروهای عراقی از فشار خود در محور عین خوش کاسته و پاتک های سنگین را متوجه منطقه رقابیه کردند و به رغم این که خطوط پدافندی نیروهای خودی در داخل تنگه تا آستانه سقوط پیش رفت، لیکن مقاومت نیروهای خودی به حفظ و تامین اهداف این مرحله منجر شد.

  

مرحله سوم عملیات فتح المبین (7/1/1361)

در سومین مرحله عملیات، مهم ترین مواضع حیاتی دشمن در غرب شوش و دزفول فتح شد. این مرحله از عملیات مقارن ساعت 22 و 30 دقیقه شب شنبه 7 فروردین با نام فتح المبین و با کلمه رمز یازهرا در شمال غربی شوش آغاز شد.

فرماندهان سپاه و ارتش پس از کسب نتایج موفقیت آمیز در مرحله دوم عملیات، به این نتیجه رسیدند که نیروهای دشمن به دلیل از هم پاشیدگی سازمان و گسستگی در سیستم فرماندهی خود، احتمالا از منطقه عملیاتی فرار خواهند کرد. لذا تصمیم گرفته شد هر چه سریع تر با انجام عملیات دیگری، قوای دشمن منهدم و خطوط پدافندی قوای خودی تصحیح و تقویت شود. بر همین اساس، پس از طراحی مانور این مرحله از عملیات، نیروهای خودی در بامداد روز هفتم حمله خود را آغاز کردند و همان گونه که پیش بینی می شود، دشمن برای مصون ماندن از انهدام و اسارت نیروهایش، بسیاری از مواضع خود را به ناچار ترک کرده و به منتهی الیه خطوط پدافندی خود در منطقه، (چنانه، دوسلک و غرب ارتفاعات تینه) عقب نشینی نمود. 

 

مرحله چهارم عملیات فتح المبین (8/01/1361)      

در چهارمین مرحله عملیات که سحرگاه روز یکشنبه 8 فروردین با نام فتح و کلمه رمز یازهرا آغاز شد.

قرارگاه نصر به پاکسازی منطقه متصرفه در شرق ارتفاعات تینه پرداخته و پس از آن به کمک قرارگاه قدس شتافت. قرارگاه قدس که در روز گذشته ارتفاعات 202 تنگه ابوغریب را به تصرف درآورده بود، می کوشید از فرار نیروهای در حال عقب نشینی عراق جلوگیری نماید. قرارگاه فجر نیز مسئولیت پاکسازی منطقه متصرفه خود را بر عهده داشت.

هم چنین نیروهای قرارگاه فتح ضمن عبوراز تنگه دلیجان به سمت برغازه و دوسلک موفق شدند این دو منطقه را به تصرف در آورده و با نیروهای قرارگاه نصر الحاق نمایند و سپس به سمت مرزهای بین المللی پیشروی کنند.

در مجموعه، طی این مرحله از عملیات ، ارتفاعات تینه، دوسلک و برغازه به تصرف کامل درآمدند و دشمن به غرب رودخانه دویرج و تپه 182 عقب رانده شد.

لازم به ذکر است که نیروهای خودی در تلاش اصلی خود در این مرحله که دستیابی به عقبه های دشمن و ممانعت از فرار نیروهای آنان بود موفق نبودند و دشمن توانست بسیاری از نیروها و تجهیزات خود را از منطقه عملیات خارج نماید. 

 

    

نتایج

ü     آزادسازی 2500 کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی؛ شامل دهها بخش و روستا، سایت 4 و 5 رادار، جاده مهم دزفول – دهلران و ... .

ü     نزدیک شدن نیروهای خودی به مرز در منطقه غرب شوش و دزفول.

ü     خارج شدن شهرهای دزفول، اندیمشک و شوش و مراکز مهمی همچون پایگاه هوایی دزفول از تیررس توپخانه دشمن، و دستیابی به چاه های نفت ابوقریب در ارتفاعات تینه.

ü     انهدام بیش از 4 لشکر، 361 تانک و نفربر، 18 هواپیما، 300 خودرو، 50 توپ و 30 دستگاه مهندسی ارتش عراق.

ü     به غنیمت گرفته شدن 320 تانک و نفربر، 500 خودرو، 165 توپ، 50 دستگاه مهندسی و مقادیر زیادی سلاح و تجهیزات انفرادی.

ü     به اسارت در آمدن بیش از 15 هزار تن از نیروهای دشمن.

ü     کشته و مجروح شدن حدود 25 هزار تن از نیروهای دشمن.